نخودچی کشمش یکی از اون میانوعدههای ارزان قیمت هست که هنوزم جای خودشو تو دل خیلیا حفظ کرده. در ادامه بیشتر درباره ایت ترکیب تاریخی میگیم.
نخودچی کشمش یک آجیل ارزان از شاهان قاجار تا امروز
نمیدونم برای تو هم اینطوریه یا نه، ولی وقتی اسم نخودچی کشمش میاد، یه تصویر خیلی واضح میاد جلوی چشمم: یه ظرف لعابی گلگلی، یه اتاق قدیمی، صدای خنده و یه عصرونه بیتشریفات. ولی جالبه بدونی که این خوراکی ساده، فقط مال خونههای معمولی نبوده. یه زمانی، توی طَبَقای شاهی هم میچرخیده!
تو کتابایی که دربارهی خوراکهای دربار قاجار نوشته شده، از «آجیل مخصوص» یاد میشه. آجیلی که فقط برای پذیرایی در اعیاد یا دیدارهای رسمی میآوردن. حالا فکر نکن فقط پسته و بادوم بودهها، اتفاقاً یه مشت نخودچی کشمش هم همیشه وسط اون آجیلها بوده. چون هم سیر میکرد، هم شیرینی طبیعی داشت و هم ارزونتر از بقیه خشکبار بود.
حتی گفته شده ناصرالدین شاه خودش گاهی عصرونه با نون سنگک و نخودچی کشمش میخورده، چون معتقد بوده “گرم مزاج” میکنه!
حالا بیایم یه کم از شاها فاصله بگیریم. سفره نوروز رو تصور کن. شاید حتی توی خونه خودت، هر سال سر سفره هفتسین، یه پیاله از این ترکیب کوچیک دیده باشی.
نخودچی کشمش، نماد فراوانی و دلخوشیه. یه چیزی که نه تظاهر داره، نه پُز، ولی همه دوستش دارن. دلیلشم سادهست: تردیه نخودچی، با شیرینی ملایم کشمش قاطی میشه و یه طعم موندگار میسازه.
یه بار یه پیرمرد خشکبارفروش قدیمی تو بازار تهران یه حرف قشنگی زد. گفت: «هرچی خشکبار بیاد و بره، نخودچی کشمش هیچوقت از مُد نمیافته، چون مردم باهاش خاطره دارن.» راست هم میگفت. حتی الان که کلی اسنک صنعتی و بار انرژی تو بازار ریخته، باز هم خیلیا تو دفتر کارشون یا توی ماشین یه کیسه کوچولو از این دوگانه طلایی رو دارن.
یه دلیلش شاید اینه که هم قند طبیعی داره، هم فیبر. مثلاً هر ۳۰ گرم کشمش حدود ۲۳ گرم قند داره، اما قندش از نوع سریعجذب نیست. با فیبر نخودچی میاد پایین و یه جورایی متعادل میشه.
اگه بخوای خیلی علمی بهش نگاه کنی، نخودچی کشمش یه ترکیب مغذی و هوشمندانهست. یه طرف پروتئین گیاهی داره، یه طرف آنتیاکسیدان و پتاسیم و آهن. برای آدمای قدیم، بدون اینکه کلمهی “آنتیاکسیدان” رو بدونن، خودشون با تجربه فهمیده بودن چی به بدن میسازه.
برای همینم بود که نهتنها تو عید، بلکه توی مسافرتا، توی مهمونیای ساده، یا حتی دم در مدرسه، همیشه یه کیسه نخودچی کشمش پیدا میشد.
خلاصه بخوام بگم، این خوراکی کوچیک یه جورایی مثل یه نخ نامرئی، نسلای مختلف رو به هم وصل کرده. از شاهان قاجار تا نوههای دهه نودی، همه یهجوری باهاش خاطره دارن.
نخودچی کشمش در کاروانهای جاده ابریشم
یه وقتایی دلم میخواد برم تو زمان، مثلاً بند و بساطم رو جمع کنم، سوار یه شتر بشم و راه بیفتم تو جاده ابریشم. نه به خاطر تجارت و طلا و پارچه، نه… فقط واسه اینکه بدونم واقعاً اون کاروانیها چی میخوردن وسط بیابون، زیر آفتاب، که نه دلدرد میگرفتن، نه ضعف میکردن، نه از پا میافتادن.
جوابش رو که میگردی، با یه چیز آشنا روبهرو میشی: نخودچی کشمش مشهدی
یعنی باور کن اگه میشد یه کولهپشتی هزارساله رو از زیر خاک دربیارن، احتمال اینکه یه مشت نخودچی کشمش توش باشه، بیشتر از هر چیز دیگهای بود. چون چی میخوای تو سفر طولانی؟ یه چیز سبک، سیرکننده، شیرین اما نه زننده، که خراب نشه.
کشمش رو خودشون توی کاروانسرا خشک میکردن. نخودچی رو هم توی تَنان پخت میزدن و از توی خاکستر درش میآوردن. همین میشد انرژی روزانهی یه مسافر، با کمتر از ۱۰۰ گرم خوراکی.
فکر کن یه کاروان صد نفره، بخواد از نیشابور تا بلخ بره، چیزی حدود ۳۷۰ کیلومتر. شاید بیشتر از ده روز تو راه بودن. و روزی حداقل ۵۰ گرم کشمش و ۵۰ گرم نخودچی لازم داشتن، یعنی واسه یه مسیر فقط همین دوتا، سه تا گونی پر میکردن. بدون یخچال، بدون قاشق، بدون دردسر.
الانم فرق زیادی نکرده، فقط اون شتر شده ماشین، و اون گونی شده پاکت زیپدار. ولی آدم هنوزم وقتی میره سفر، دنبال یه چیزی میگرده که نه بریزه، نه چرب باشه، نه آدمو سنگین کنه. خیلیا هنوزم نخودچی کشمش میریزن تو کیف بچهشون، یا میذارن کنار فرمون ماشین. یه مشت کوچیک، انرژی میده و آدمو سیر میکنه.
شاید برا همینه که فروش نخودچی کشمش هنوز تو مغازههای قدیمی بیشتره تا هایپرمارکتا. چون اونایی که باهاش بزرگ شدن، میدونن داستانش چیه.
یه مزیت جالب دیگه نخودچی کشمش ارزان بودن اونه برا همین کمکیار اقتصاد خانواده هم هست.
یه آمار جالب: طبق گزارش اتحادیه خشکبار، تو سال گذشته حدود ۳۵۰۰ تُن کشمش صادراتی فقط از نوع سبز قلمی بوده، که یه بخش زیادیش میره برای ترکیب نخودچی کشمش صادراتی. یعنی این ترکیب فقط تو خونههای ما نیست، پای ثابت صادراتم هست. جالبه نه؟
شاید الان دیگه کسی با نخودچی کشمش از ایران تا هند نره، ولی مزهش هنوز همونیه که صدها سال پیش تو دهن یه تاجر یا سرباز میاومد. یه طعم کهنه، ولی نه از مدافتاده. هنوزم وقتی زیر آفتاب باشی، یا وسط بیابون نمکزار ذهن خودت گم شی، یه مشت از این دوتا برداری، حس میکنی دوباره سر پا شدی.
نخودچی کشمش طعم نوستالژی عصرونه ننهبزرگا
یه وقتی بود، یه عصر پاییزی معمولی، که ننهبزرگ مینشست کنج خونه، اون گوشه پشتی، با یه دسمال گلدار که همیشه داشت، و یه بشقاب کوچیک لعابی پر از نخودچی کشمش کنار دستش.
همیشه این ترکیب ساده رو میذاشت جلو، انگار یه چیزی توش بود که فقط خودش میفهمید. ما بچهها هم بدون پرسیدن میخوردیم.
شیرینی کشمش که با تردی نخودچی قاطی شده بود، یه حس خاصی داشت؛ یه حس آرامش، یه خاطره تو یه لقمه.
ننهبزرگها معمولاً چیزا رو بیخود نمیذاشتن جلوت. میگفت: «این بخور جونم، هم تقویت میکنی، هم دل و رودهات آروم میشه.»
حالا که فکر میکنم، اون روزا میفهمم که یه مشت نخودچی کشمش، یه دنیا خاطره پشتش بوده، نه فقط برای ما، برای کل نسلای قبلیمون هم همینطوری بوده.
تو دهه ۴۰ و ۵۰، نخودچی کشمش از ارزونترین و در دسترسترین عصرونهها بود. همه میتونستن داشته باشنش. مدرسهها که زنگ تفریح میشد، از کیف بچهها صدای خشخش پاکت کشمش و نخودچی میاومد.
پدربزرگم میگفت اون زمان یه کیلو نخودچی کشمش شاید ۲ تومن بوده، حالا قیمتش رسیده به کیلویی حدود ۶۰–۷۰ هزار تومن، تازه اونم اگه کیفیتش خوب باشه.
اون موقعها نخودچی رو خودشون تو خونه درست میکردن. میذاشتن کنار منقل تا برشته بشه. کشمش هم همون کشمش سایهخشک بود، بدون هیچ افزودنیای. الانم هنوز بعضیا همین مدل دستی رو پیدا میکنن، البته خیلی کم.
نخودچی کشمش، اون موقعها فقط یه عصرونه نبود، یه جور مهربونی جمعوجور بود. وقتی میخوردی، لازم نبود حرف بزنی، فقط آرامش میداد.
حالا که بچهها بیشتر با پفک و چیپس بزرگ میشن مه بشدت ناسالم و گران هستن، کاش یه بار طعم واقعی نخودچی کشمش رو بچشن، طعمی که میتونه آدمو ببره به روزایی که همه کنار هم بودن.
نمیدونم هنوز هم کسی هست که این عصرونه ساده رو به خوراکیهای امروزی ترجیح بده یا نه، اما اگه هست، حتماً یه جایی برای ننهبزرگ تو دلش باز میکنه.
اگر دنبال نخودچی کشمشی هستید که همون حال و هوا رو برای شما ایجاد کنه، میتونید با ما تماس بگیرید. چون همواره سعی داریم کیفیتی شبیه به اون دوران رو به شما ارائه بدیم.