بازار مویز سیاه با رقابت منفی و قیمتسازیهای خطرناک داره سقوط میکنه. تو این مطلب سه واقعیت مهم درباره قیمت مویز سیاه رو میخونی که ممکنه مسیر سود و ضررتو عوض کنه. قبل از خرید، حتماً بدون
قیمت مویز سیاه چطور با رقابت منفی افت میکنه؟
قیمت شکستن همیشه هنر نیست… بعضی وقتا شبیه اون فروشندهای میشی که برای فروختن یه جعبه بیشتر، کل بازارو میزنه زمین!
قیمت مویز سیاه هم تو همین تله افتاده؛ یه دوتا بنکدار که بار ضعیف دارن یا چکهاشون برگشت خورده، میان با قیمتسازی عجیب، میزنن قیمتو زیر خط واقعی. نتیجه؟ کل بازار خراب میشه، نه فقط جیب خودشون.
یادت باشه تو سال ۱۴۰۲، توی کاشمر و خلیلآباد، قیمت مویز سیاه صادراتی حوالی ۸۷ تا ۹۵ هزار تومن بود.
ولی چی شد؟ یههو اومد پایین تا ۷۵ تومن… چرا؟ چون چندتا واسطه، بارِ مونده و کهنه رو با قیمت پایین تخلیه کردن، تا فقط نقد شن.
ولی اون بنکداری که بارش تمیز بود، با بستهبندی درست، عملاً تو ضرر افتاد.
ما الان تو بازاری هستیم که مشتری، مخصوصاً مشتری عمده، دنبال قیمت پایین نیست… دنبال «قیمت منصفانه»ست. فرقش اینه که مشتری واقعی میفهمه قیمت ۷۵ تومن یعنی یا بار کپکزدهس، یا توش برگ و چوب قاطیه. اون نمیخواد سود یهماههش رو خرج بار برگشتی کنه.
رقابت باید با کیفیت باشه، نه با قیمت. الان همون تاجری که پارسال مویز بیهستهی سیاه رو با ۸۵ هزار تومن فروخته، مشتریاشو نگه داشته چون هنوز بهش اعتماد دارن. ولی اونایی که رفتن سراغ بازی “هر کی ارزونتر بده”، الان هم بار دارن، هم پَرت دارن، هم دلنگرونی.
اینجور قیمتشکنیها مثل اینه که بخوای بری با یه سمند ۸۳، تو مسابقه فرمولوان اول شی! ماشین نمیکشه رفیق… بار ضعیف، مشتری قوی رو نگه نمیداره.
راه چیه؟ اتحاد. بنکدار با سابقه و با انصاف باید خودش تعیینکننده قیمت مویز سیاه باشه، نه یه کانال تلگرامی که بارش اصلاً از کاشمر نیست!
خلاصهاش اینکه:
زیر قیمت دادن واسه فرار از بحران نیست، خودِ بحرانه.
مشتری زرنگتر از اونیه که فکر کنی با ۵ هزار تومن اختلاف، گول میخوره.
کیفیت هنوزم تو بازار ایران حرف اولو میزنه، نه فقط تو صادرات.
اگه قراره مویز سیاه رو درست بفروشیم، باید از بازی رقابت منفی بکشیم بیرون. بازار مثل یه طنابه، اگه همه فقط بکشن، یه روز پاره میشه… اما اگه نگهش داریم، سالها میتونه نون برسونه به همهمون.
آیا کاهش قیمت مویز سیاه به نفع بنکدارهاست؟
سؤال خوبیه، نه؟
همیشه این تو ذهن خیلی از بنکداراست که: «قیمت بیاد پایین، راحتتر میفروشیم. جنس زود میچرخه. بازار گرمتر میشه». ولی بذار رک بگم: همیشه هم اینطوری نیست، مخصوصاً تو بازار مویز سیاه.
ببین، قیمت مویز سیاه وقتی بیرویه بیاد پایین، دو تا اتفاق میافته. یکی اینکه اعتماد مشتریای عمدهات میریزه. اونایی که یه ماه پیش مویز رو کیلویی ۹۰ تومن گرفتن، حالا که میبینن یکی داره ۷۸ تومن میفروشه، اولین چیزی که میاد تو ذهنشون اینه: «پس یا سر ما کلاه رفته… یا بار اون یکی فیکه!»
و این دودش هم تو چشم تو میره، هم تو چشم رفیقت که بار درست میفروشه.
دومین اتفاق؟ سود واقعیت ته میکشه.
فرض کنیم ۱۰۰۰ کیلو مویز سیاه بخری با قیمت ۸۵ تومن، با هزینه بستهبندی، بارگیری، حمل و برگشتی و تلکوتلکهای معمول، میانگین قیمت تمامشدهت بشه ۹۲. حالا اگه فقط بخاطر اینکه بغلدستیت زده زیر قیمت، تو هم بزنی رو ۸۰، چی میمونه تهش؟ هیچ!
سال گذشته تو بازار تهران، طبق آمار اتحادیه خشکبار، بیش از ۲۷٪ فروشندههای مویز تو ماه آبان وارد ضرر مستقیم شدن فقط بهخاطر کاهش بیمنطق قیمت. یعنی سود که نکردن هیچ، ضرر هم دادن و مشتریاشون هم رفتن سراغ برندای مطمئنتر.
این وضعیت مثل اینه که بخوای برای فرار از سرما، پنجره رو بشکنی! بله شاید چند لحظه هوای تازه بیاد، ولی بعدش چی؟ میمونی تو سرمای استخونسوز.
قیمت مویز سیاه باید بر اساس کیفیت و شرایط بازار باشه، نه از روی ترس یا هیجان. کاهش قیمت وقتی منطقیه که بازار کشش نداره، نه وقتی فقط یه نفر داره بازی میکنه برای اینکه بارش تهکشیده.
همهچی یه نظم نانوشته داره. همونطور که دما توی خشککردن انگور مهمه، قیمتگذاری هم نظم خودش رو میطلبه.
بازاری که فقط بر پایه ارزونی بچرخه، موندگار نیست.
در نهایت
کاهش قیمت مویز سیاه، اگه با برنامه نباشه، نهتنها به نفع بنکدار نیست، بلکه آرامآرام زنجیره اعتماد مشتری، سود فروشنده و حتی کیفیت بار رو از بین میبره.
قیمت پایین، اگر پشتش کیفیت نباشه، فقط یه تلهس. یه تله بیصدا که وقتی بفهمی افتادی توش، دیگه دیر شده.
قیمت مویز سیاه زیر نرخ واقعی؛ خطر دامپینگ!
ببین، تو بازار مویز سیاه، بعضیا فکر میکنن زرنگی اینه که جنس رو نصف قیمت بندازن بیرون، یه سود کوچیک بکنن و برن. به این کار میگن دامپینگ. یعنی قیمتکُشیِ بیمنطق، که فقط برای بیرون کردن رقبا انجام میشه، نه برای چرخوندن بازار.
قیمت مویز سیاه وقتی میافته زیر کف واقعی، دوتا نتیجه داره. یکی فوریه: بقیه فروشندهها وحشت میکنن، شروع میکنن به پایین آوردن بیدلیل قیمت. و اون یکی، خطرناکتره: بازار خراب میشه.
مشتریا گیج میشن، دیگه نمیدونن کدوم قیمت درسته، کدوم بار اصله، کدوم تقلبیه.
بذار عدد بگم. پارسال تو بازار بزرگ تهران، بین آبان تا دی، قیمت مویز سیاه تو عمدهفروشیها از ۹۲ هزار تومن رسید به ۷۳ هزار. فقط تو سه هفته! دلیلش؟ فقط یکی از باراندازها که بار مونده داشت، شروع کرد به تخلیه با قیمت ۶۸ هزار.
سود کرد؟ شاید.
ولی الان کجاست؟ همونجا… با مشتریایی که برگشت زدن و اعتمادی که دیگه نیست.
دامپینگ مث کِرم میمونه. شاید اولش نرم باشه، ولی میزنه ریشه رو میخوره. تو صنعت خشکبار، اعتبار از پول مهمتره. بار ارزون، مشتری وفادار نمیسازه؛ فقط مشتری حریص میسازه، که فردا با یه هزار تومن پایینتر، از تو هم میبره سمت یکی دیگه.
یهجورایی بازار الان، تشنهی انصافه. مشتریا خسته شدن از این قیمتسازیها.
اونا دنبال بار تمیز، بستهبندی مرتب، کشمش روشن، عاری از خاکه.
اگه قیمت مویز سیاه به جای ۷۵، بشه ۸۲ ولی با ضمانت کیفیت، خیلی از بنکدارا و خریدارای حرفهای ترجیح میدن ازت بخرن.
حالا راه چیه؟
اگه دنبال باریه که قیمتش منصفانه باشه، نه ارزونِ بیدلیل…
باریه که لهشدگی نداشته باشه، بستهبندیش درست باشه، از سردخونه اومده باشه نه از انبار خاکخورده…
باریه که از همون اول، برای فروشنده و خریدار سود واقعی بیاره…
پس وقتشه یه بار «درست» برداری، نه فقط «ارزون».
ما بارِ مویز سیاه درجهیک داریم، با بستهبندی مرتب، سورتشده، بدون خاک و لهشدگی. قیمتمون پایینترین نیست، ولی کاملاً منصفانهست. چون بعدش پشتت وایمیسیم. چون برنمیگردی بگی مشتریم خورده تو ذوقت.
اگه دنبال خریدی هستی که آخر ماه، سرت بالا باشه و برگشتی نداشته باشی… یه پیام بده.
بار رو ببینی، خودت قیمتو تأیید میکنی. چون اون چیزی که از دور شبیه گرونی به نظر میاد، در عمل همون «سود پنهان»یه که ته معامله واست میمونه.