خرید از کارخانه کشمش سبز امروز _ استراتژی افزایش بهره‌وری داخلی در سال های (۲۰۲۲–۲۰۲۵)

کارخانه کشمش سبز تولیدکننده کشمش سبز مرغوب برای بازار داخلی و صادرات. خرید عمده مستقیم از کارخانه با بسته‌بندی تمیز و آماده ارسال.

کارخانه کشمش سبز

بهبود روند کار در خط تولید کارخانه کشمش سبز

کارخانه کشمش سبز

من از این حرفای کتابی که میگن «بهبود پروسه تولید» و «افزایش راندمان» خسته‌م اینا روی کاغذه.

طی این سه سال فهمیدم تو خود کارخانه کشمش وقتی میری وسط خط، گرد و خاک و گاهی صدای کارگرا اون واقعیته.همونجاست که میفهمی کار چجوری پیش میره، نه تو دفتر با کیف و کفش تمیز.

بعضی روزا انگار همه چی لج میکنه دستگاه یه دفعه گیر میکنه انگار باهات قهره انگار میگه امروز نه.

برام پیش آمده که انقدر خط کند شده بود که انگار داریم لاک‌پشت می‌چینیم تو سینی. بعد همه همدیگه رو نگاه می‌کردن. یکی میگفت برق ضعیفه هیچکس نمی‌گفت شاید خسته‌ایم. شاید باید ۱۰ دقیقه فقط نفس بکشیم. از اون روز یاد گرفتم کارخونه رو با «حال» آدماش باید سنجید. نه با عدد.

یه روزی ما روزی حدوداً ۱۲۰۰ کیلو از خط رد می‌کردیم بعد یه ماه که نشستیم با بچه‌ها حرف زدیم. فقط حرف بدون دعوا بدون فشار بدون اینکه بگیم. شد ۱۵۰۰ همینطوری هیچی اضافه نکردیم نه دستگاه نو نه کارگر بیشتر فقط یه حال بهتر همین.

بعضیا فکر میکنن تکنولوژی یعنی همه چی دیجیتال بشه. تکنولوژی یعنی بدونی کی خسته‌س، کی دلش گرفته، کی امروز زور نزن بهتره خط تولید فقط تسمه و موتور نیست آدمن دستن.

نگاه هست. گاهی حتی یه لیوان چای شیرین می‌تونه یه خط رو راه بندازه.

خلاصه بخوام بگم، بهبود روند کار یعنی:

یه میز جمع‌تر.

حرف صادقانه‌تر.

حواس بیشتر به آدم.

کارخانه کشمش خلیل آباد؛ تولید کشمش سبز صادراتی با رعایت معیار های سال 2025

نه این چیزایی که تو بروشور می‌نویسن اگر بخوای قشنگش کنم، می‌گم: کارخونه وقتی روونه که دل آدمایی که دارن کار میکنن آروم باشه. همین هیچی اضافه‌تر نه.

آموزش و تقویت مهارت‌های کارکنان در کارخانه کشمش سبز

کارخانه کشمش سبز

ببین من یه چیزی رو خیلی دیر فهمیدم ولی سعی کردم از سال 2022 دیگه عملی کنم اونم توجه کردم به مهارت های کار کنانه.

آدم‌ها خودشون عموما خودش میدونن باید چی کار کنن. یعنی لازم نیست براشون کتاب بیاری یا سخنرانی کنی یا بگی طبق استاندارد فلان کار کنین.

ما از اونایی بودیم که که گرد کارگاه نشست رو لباسامون. همونایی که از دور صدای سینی کشمش که می‌خوره زمین رو تشخیص می‌دیم حالا مثلا من بیام براشون کلاس آموزش بذارم؟

آموزش یعنی گوش دادن

ولی اینکه بشینی دونه دوته مشکل کارگرا رو حل کنی در نهایت نتیجه کارو بهتر می کنه مثلا من یه روز نشستم گفتم بچه‌ها هرکی بگه چی تو کار اذیتش میکنه.

یکی گفت من از این می‌ترسم که اشتباه کنم و یکی داد بزنه روم اون یکی گفت من بلد نیستم اون دستگاهو خوب تنظیم کنم ولی روم نمیشه بگم.

یکی دیگه گفت من فقط میخوام یکی بگه «دمت گرم» آخر روز.

همین کلمه‌ها، از قفل کارو باز کرد به جان خودم از اون روز به بعد، خط راحت‌تر شد کار سبک‌تر صداها کمتر تنش‌ها پایین‌تر اصلا آموزش یعنی همین که آدما حس کنن می‌تونن حرف بزنن نه این که یکی وایسه بالا سرشون.

من اولین کاری که کردم این بود که گفتم هرکی هرچی بلد بود بیاد به اون یکی یاد بده نه مدرس نه حرف کتابی دست‌به‌دست بعد یه ماه دیدیم اون جوانه که اولش همه فکر می‌کردن حواسش پرته، شد بهترین تنظیم‌کننده دستگاه.

یه روزی کارمون وسط هر شیفت ۳ بار گیر می‌کرد الان شاید ۱ بار. اونم بیشتر به خاطر برق.

آدم وقتی بلدش کنی اعتماد کنه به خودشدیگه تو لازم نیست اصلا دخالت کنی.خود خط خودش می‌چرخه. کار خودش راه میره.

۴ دلیل عجیبی که مشتریای قدیمی هنوز از تولیدی کشمش کاشمری جدا نمی‌شن!

آخرش هم اینه:آموزش یعنی «آدم بفهمه بهش اهمیت میدن.» نه بیشتر.

استفاده از سیستم‌های هوشمند برای مدیریت انبار در کارخانه کشمش سبز

کارخانه کشمش سبز

اوایل کار همه چی رو دستی حساب می‌کردیم نه که بد باشه‌ها ولی خب وقتی جنس زیاد بشه، فصل برداشت که میشه، همه چی قاطی میشه.

دفتر می‌گرفتیم، خط می‌خورد، یکی می‌نوشت، یکی یادش میرفت پاک کنه بعد آخر روز که می‌شد می‌موندیم که چرا این کیسه‌ها با اون عددها جور در نمیاد.

خب طبیعی‌س. آدم خسته میشه، اشتباه می‌کنه.مگه رباتیم یه بار یه مشتری اومده بود.

می‌خواست همون لحظه بدونِ تعارف بدونِ این که بگیم «بذار الان حساب کنم» بدونه چقدر جنس آماده داریم.

ما هم… راستشو بخوای مونده بودیم‌ نه عدد دقیق داشتیم، نه اونجور ثبت حسابی همونجا بود که فهمیدیم انبار مثل قلب کاره نه فقط یه اتاق.

تو کارخانه تصمیم گرفتیم یه سیستم ساده بیاریم.

نه اون برنامه‌های شاخ که یکی باید براش دکترا داشته باشه نه.

یه چیز راحت. یه اپ که فقط ورود و خروج رو ثبت کنه.اسم جنس، وزن، تاریخ، تمام. ولی مهم این نبود.

مهم این بود که کسی که انبار رو می‌چرخونه خودش حال کنه باهاش.

یعنی ما نشستیم با همون مسئول انبار. گفتیم ببین تو میدونی چه شکلی راحت‌تری.تو بگو ما بچینیمش.

یه چیز جالب بگم:

قبل از این سیستم، وسط فصل برداشت، شاید روزی دو بار دعوا می‌شد سر اینکه «کی یادداشت کرده» یا «چرا نیست».

الان — این اون عدد یه‌بارِ متن — شاید هفته‌ای یه بار هم بحث نشه اونم بیشتر شوخی‌طور این چیزا تو ظاهر کوچیکه ولی وقتی جنس باید سریع بسته شه، بار آماده شه،مشتری پشت خطه، راننده دم در…اگه انبار قاطی باشههمه چی قاطی میشه سیستم هوشمند یعنی کار راحت شه.

خرید بهترین کشمش سبز پیکامی دانه بلند ایران از کارخانجات کاشمر

نه سخت‌تر.یعنی آدمی که اونجا کار می‌کنه کمتر حرص بخوره نه این که بگیم مدرن شدیم و شعار بدیم. آخرش همینو بگم:هرجا کار سبک شد و آدم نفس کشیدجنس هم روون میره.کار هم صاف میشه.آدم هم دلش گرم.

کاهش دورریز و جلوگیری از هدررفت محصول در کارخانه کشمش سبز

کارخانه کشمش سبز

راستش کم کردن هدررفت، اینجور چیزا رو هیچ‌کس تو همایش و کاتالوگ درست حسابی نمیگه این از اون دردای روزمره‌س. از اون چیزایی که هرکی تو جنس خوراکی کار کرده میدونه چی میگم.

یه دونه کشمش که لیز بخوره بیفته زمین شاید تو چشم نیاد.

ولی وقتی روزت ۱۲ ساعت چرخ خطه، آخرش می‌بینی چی ریخته، چی رفته.آدم حرص می‌خوره. هم از جیب.هم از دل.چون انگوره پشتش یه باغداره. یه خانواده‌س. خاکه. زحمت آفتاب خوردن.

این چیزا واقعی‌ه. تو کارخانه ما هی باهاش سروکار داریم.

قبلاً اینجوری بود که هرکی کار خودش.یکی بار میریخت. یکی جمع میکرد. یکی می‌رفت، یکی نمی‌دید بعد آخر شیفت نگاه می‌کردیم می‌دیدیم کنار سینی‌ها یه مشت ریزه مونده.یکی می‌گفت عیبی نداره.

ولی چرا داره.

همون یه ذره ها پشت سر هم جمع میشه.یه روز که حساب کردیم، نه دقیق رسمی، همین دستی، دیدیم شاید اندازه سه چهار گونی رفته.

حالا نگم این عدد سه برای اون یک بار عددی که گفتی حسابه، ساده و بی‌منبع.

بعد نشستیم حرف نه جلسه رسمی. نه مدیر بالای میز. کنار همون بخار رطوبتی که همیشه تو هوا هست گفتیم بچه‌ها هرکی بگه چی باعث میشه اینا بیفته. یکی گفت سینی تیزه یکی گفت لباس کار لق می‌زنه.

یکی گفت ما عجله می‌کنیم چون فکر می‌کنیم اگه کند باشیم دعوامون میکنن همونجا فهمیدم مشکل دستگاه نیست مشکل اینه آدما فکر میکنن باید بدَوَن از اون روز گفتیم هیچ‌کس به‌خاطر کند کار کردن تشر نمی‌شنوه.

کار باید نرم بره.

نه تند.

نه عصبی.

یه چیز کوچیک عوض کردیم:

سر هر خط یه سطل کوچیک گذاشتیم که اگه کشمش افتاد، همون لحظه جمع کن کار ساده‌س.ولی نتیجه‌ش آروم‌آروم معلوم شد.

کم‌کم دیدیم  زمین تمیزتر، بار پرتر، اعصاب راحت‌تر.آدم وقتی بفهمه دانه دانه‌ها ارزش دارنخودش حواسش جمع میشه.لازم نیست کسی بالا سرش داد بزنه.

آخرش اینه: احترام به جنس یعنی احترام به زحمت.همین.نه شعار.

کشمش طبیعی؛ محصولی از دل طبیعت، برای حافظان زمین!

instagram (1)
whatsapp (1)
telegram (1)
linkedin (1)
facebook (1)
ایتا-removebg-preview
روبیکا-removebg-preview
بله-Photoroom.png-Photoroom

این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *