کارخانه کشمش خلیل آباد؛ جایی که بار تمیز و یکدست تحویل میدیم. مناسب بنکدارها و تجار صادراتی. ارسال به خلیج فارس و کشورهای همسایه حتی به هند و بنگلادش.
کارخانه کشمش سالار ممتاز خلیل آباد کاشمر با استانداردهای جهانی
من از بچگی تو این کارم، یعنی از وقتی کوچیک بودم بابام منو میبرد تو همین سولهها و انبارا و زیر آفتاب. بوی انگور تازه، خلاصه زندگی ما اینجاست.
حالا اینو میگم که بدونی من از اون آدمایی نیستم که پشت تلفن فقط شعار بدن. کارخانهمون رو اگه ببینی، خودت میفهمی قصه چیه.
اونجا همه چی همینطوری سرسری نیس. یعنی مثلا همیجوری انگور خشک کنن بندازن تو کیسه و بفرستن بیرون؟ نه. اصلا اینجا کسی جرعت نمیکنه همچین کاری بکنه. چون اینجا نگاه خیلیا روشه… مشتری داخلی، مشتری بیرون از کشور، آشنا، رفیق، بنکدارای قدیمی، اونایی که بار رو از روی بو میشناسن، از روی رنگ میفهمن بار سالمه یا نه. واسه همینه که اینجا یه نظمی هست که شاید به چشم نیاد ولی هست.
حالا اینو نمیگم که مثلا بگم ما بهترین عالمیم. نه. ولی مثلاً ما یه بار که آوردیم خط شستشو رو عوض کردیم، یادمه یکی از بچهها گفت: “ولش کن همون قبلی کار میده” ولی نه، ما این کارهایم، میدونیم مشتری وقتی پول میده دنبال دلِ راحت میگرده نه فقط جنس ارزون.
واسه همینه که مثلا توی همین سال، من حساب کردم شاید حدود ۲۸ تا بار فقط برگشت خورد برای تست دوباره. یعنی ما خودمون بار خودمونو برمیگردونیم دوباره چک میکنیم. کی این کارو میکنه؟ کسی که حواسش به اسمشه.
یه چیزی دیگه هم بگم و خلاص. ما تو خلیل آباد انگورمون فرق داره، آفتابش فرق داره، خاکش فرق داره، اینا حرف نیست. هر کی یه بار بارهامونو برده، دفعه بعدش خودش زنگ زده. نه چون من قشنگ حرف میزنم. نه. چون بار تمیزه. صافه. خیالت راحته.
همین. زیادشم کشش ندم.
تو فقط بیا یه بار از نزدیک نگاه کن، اصلا نخر، فقط نگاه کن.
خودت میفهمی چی میگم.
کنترل کیفیت چندمرحلهای در کارخانه کشمش خلیل اباد
این موضوع کنترل کیفیت که میگم، این فقط حرف نیس. یعنی خیلیا میگن کنترل کیفیت داریم، اما من میگم بیا ببین چی کار میکنیم. چون اینجا قصه فرق داره. ما مثلا هیچ وقت بارو یهجا نگاه نمیکنیم و بگیم خب اوکی بفرست. نه. خیلی مرحلهمرحلهست. یکم مثل همون داستان مادر وقتی برنجو پاک میکنه. دونهدونه نگاه میکنه. انگار میشناسه تکتک دونهها رو.
اولیش همین مرحله جداسازی. یعنی بار میاد، میریزه رو میز. بچهها وایسادن، هر کدوم یه چشمشون از هزار تا دوربین دقیق تره. یه دونه خراب باشه، همونجا میندازن بیرون. همینجوری ساده. ولی نه ساده. انگار میدونی، این انگار اسممون وسطه.
بعدش شستشو. آب. مواد. اما نه از اونا که بوی بد میده. نه بابا. یه روش مخصوص داریم که خیلیا حتی نمیدونن چیه.
نمیخوام بگم فرمول داریم یا علم خاص. نه. فقط تجربهس. همونا که از پدر به پسر رسیده. وقتی آب از روش رد میشه رنگش باید یه مدل خاص باشه. مثلا اگه کدر باشه، یعنی یه جای کار میلنگه. همینقد ساده. همینقد سخت.
یه بار یادت باشه من گفتم، هیچ وقت به ظاهر قشنگ بار اعتماد نکن. ما بارایی داشتیم قیافهشون گل، ولی وقتی دست میزدی انگار جون نداشت. اونارو مستقیم میفرستیم برای دورریز یا مصرف پایینتر. چون مشتری که پول میده، دلش نمیخواد تو صندوقش غافلگیر شه.
آخرش بستهبندی. اینجا تازه همه چی جدی میشه. چون این لحظس که اسممون قراره رو پاکت بخوره. من همیشه به بچهها میگم: “اگه یه دونه خراب بره تو بسته، همون یه دونه اسم مارو خراب میکنه.” برای همینه که یکییکی، لایهبهلایه نگاه میکنیم. انگار داریم هدیه میفرستیم نه جنس.
یه بار یکی از بنکدارا که سالهاست کار میکنه گفت: “من وقتی بار شما رو باز میکنم خیالِ دلم راحته. لازم نیست بشینم الک کنم.”
همین حرف از هزار تا تبلیغ با ارزشتره.
همین دیگه.
نه کتاب نوشتم نه کلاس رفتم.
زندگیه. تجربهس.
بار خوب، مشتری خوب میاره.
همین.
کارخانه کشمش خلیل اباد آماده همکاری با شرکتهای بازرگانی
ما اساس کارمون همینه که با آدمای کاربلد بشینیم پای معامله. یعنی مثلا وقتی یه تاجر میاد، ما نمیریم براش کلاس بزاریم که مثلا کشمش چی هست چی نیست. نه. اون خودش بلده. فقط دنبال یه جاییه که حرفش حرف باشه. بار، بار باشه.
قول، قول باشه. ما هم همینیم. صاف و مستقیم. پیچ بازی نمیکنیم.
شرکت بازرگانی هم که میاد سراغ ما، معمولاً بار برای مسیرهای دور میخواد. بار باید جون داشته باشه. تحمل مسیر. گرما. تغییر هوا. همه اینا. وگرنه میرسه اونور، انگار تازه از جنگ برگشته. به درد نمیخوره. واسه همین ما همیشه قبل معامله میگیم بیا نمونه بگیر. ببین.
امتحان کن. من خودم چند بار دیدم طرف اومده، یه مشت ریخته گوشه میز، همینجوری با دست چرخوند، نگاه کرد. یه لحظه مکث کرد، گفت بردار برای من ده تا عد شو. این یعنی اعتماد. نه حرف.
بعضیا میگن همکاری یعنی قرارداد و کاغذ و مهر و امضا. آره اونم هست.
ولی اصلش آدمه. اینکه من بدونم شما زنگ بزنی بگی فلان بار رو برای فلان تاریخ میخوام، من بدون سوال اضافه انجامش بدم. چون قبلاً باهم نون و نمک خوردیم. اینجور رابطههاس که کارو نگه میداره. نه پیامهای قشنگ تبلیغاتی.
تاجرا یه چیزی خوب میفهمن: بار که یکدست نباشه، تمومه. مشتریش دیگه برنمیگرده. ما خیلی وقتا همینو دیدیم.
واسه همینه که همیشه به فکر فروش امروز نیستیم. آینده مهمه. اینکه طرف دوباره زنگ بزنه. بگه همون قبلیو بده. این یعنی برد.
اگه جایی احساس کنیم بار برای مقصد شما مناسب نیست، راحت میگیم نه. چون ضرر یک بار، از سود صد بار بیشتره. اینو کسی میفهمه که سالها تو باربریها، انبارا، گمرکا بوده.
خلاصه من حرفم اینه:
ما آمادهایم.
هر جوری که شما دوست داری.
همکاری کوتاه، یا بلند.
ساده، بدون سختگیریهای الکی.
فقط راست و رو.
مثل بازار قدیم.
صادرات به کشورهای حوزه خلیج فارس با کارخانه کشمش خلیل اباد
این بحث صادرات یعنی اصلا جنس وقتی قراره از مرز بره اونور، ماجرا فرق میکنه. نمیخوام بگم کار سختیه، ولی بیحواس باشی، بار میره ولی اسم آدم میمونه تو خاک. ما اینو با پوست و استخون فهمیدیم. چون یه بار اشتباه کردی، برنمیگرده.
کشورها اونور آب، مخصوصا سمت خلیج، خیلی روی رنگ حساسن. یعنی طرف بارو نگاه نمیکنه که مثلا کیفیت چی، اول نگاه رنگ.
نور که بیفته روش، باید برق بزنه. اگه کدر باشه، اصلا حرف نزن. همین اولش رد. ما سالهاست فهمیدیم چطور کاری کنیم که رنگش دل ببره. بدون مواد عجیب غریب. فقط کار تمیز و خشککردن حسابی. همین.
بعد بستهبندی. یه کیسه بدجور شده، همون باعث میشه طرف بگه نه. واسه همین ما خیلی وقتا شب تا صبح نشستیم فقط که لایهبندی درست باشه. یه بار یجایی تو دوبی، مشتری گفت همین بستهبندی شما باعث شد دوباره سفارش بدم. این حرفا آدمو نگه میداره تو کار.
بعضی وقتا هم میگن مسیر سخته، گمرک پیچیدهس، دنگ و فنگ داره. آره داره. من خودم بار بوده که سه شب خوابم نبرده که ببینم بار سالم میرسه یا نه. ولی وقتی طرف اونور زنگ میزنه و میگه “بار رسید، عالی”، انگار کل خستگی میره. یه جوری خیالت راحت میشه انگار یکی دست گذاشته رو شونهت گفته آفرین.
یه چیز دیگه هم بگم و خلاص. ما تو این مسیر، نه دنبال اینکه یه بار بفرستیم و تمام. نه. ما دنبال رابطهایم.
یعنی بار اول شاید سود کم. ولی بار دوم، سوم، خودت میبینی چی میشه. یه دفعه میبینی مشتری اونور، خودش مشتری جدید میاره. اصلا تجارت همین زنجیرهس. تبلیغ واقعی، حرف مردمه. نه بنر و عکس و اینستا.
ما آمادهایم.
مسیر خلیج، عراق، عمان، قطر، کویت، هرکدوم مدل خودش.
فقط بگو کجا باید برسه.
ما بارو آماده میکنیم.
جوری که وقتی بازش کردن، لبخند بیاد.
همین.










