اینجا فقط حرف از دونه کشمش نیست، حرف از ترکیب هوش مصنوعی، نانو و خاک کاشمریه! تکنولوژی جدید کاری کرده بارها تمیز، براق و خوشطعمتر شن. بخون ببین چطوری بهترین کشمش کاشمری از دل زمین تا دل بازار رسیده و جای قند رو برا نوشیدن چایی گرفته.
چای رشتی با کشمش کاشمری؛ رسم اصیل ایرانی
اگر گذرت به رشت افتاده باشه، حتماً دیدی که مردم این شهر، چای خوردن براشون فقط یه عادت نیست؛ یه آیین اصیل و بااحساسه. یه جوری چایی می خورن انگار همین الان از مادر متولد شدی، زنده می کنه چایی خوردن رشتیا آدم رو از بس لذت مبیبرن!
تو خونههای رشتی، بوی چای تازهدم با یه مشت کشمش کاشمری خراسانی و ذرهای زعفران اصل قائنات خراسان قاطی میشه و طعمی میسازه که هیچ قندی نمیتونه جاشو بگیره.
یکی از مشتریهای ما از رشت تعریف میکرد:
“پدرم با دیابت از پا در اومد، من دیگه قند نمیخورم، فقط بهترین کشمش سبز کاشمری میریزم کنار چایم. شیرینیاش طبیعیتره، عطرش هم با زعفرون قاطی میشه، انگار یه آرامش خاصی داره.”
به جرات می تونم بگم در بین مردم ایران مردمان رشت هستن که قدر خودشونو میدونن؛ برای یه فنجون چای ساده هم بهترینها رو انتخاب میکنن. نه هر کشمشی، بلکه کشمش قلمی کاشمری، و نه هر زعفرونی، بلکه زعفران سرگل قائنات خراسان.
شاید همین احترام به لحظههای ساده است که باعث شده چای رشتیها اینقدر لذتبخش باشه؛ چون پشت هر جرعهاش، سلیقه، اصالت و احترام به خودشون خوابیده.
شاید همین باعث شده که از نظر شادی مردمان رشت شاد ترین مردم ایران باشن.
سبک زندگی و لارج خرج کردن رشتی ها با همه ایران خیلی فرق داره؛ بیشتر استان های دیگه جزو آیه شریفه؛ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ
بیشتر استان های دیگه ایران مردم پول جمع می کنن و هی ملک می خرن و نه ماشین خوبی سوار میشن و نه مسافرت خارجی خوبی میرن نه غذای خوبی می خورن و فقط پول جمع می کنن و از شمردن پول هاشون لذت می برن.
طبق آیه قران جای این مدل انسان ها در چاه ویل هست یعنی بدترین نقطه جهنم!
اما دمش گرم مردم رشت اصلا اینجوری نیستن خوبم در میارن خوبم خرج خودشون می کنن و برا میراث خورا نمیزارن! و هم این دنیا لذت می برن هم اون دنیا جهنم رو برا خودشون نخریدن.
در واقع خداوند تو این آیه میگه من بهترین کشمش رو تو کاشمر آفریدم برای تو تو چرا پول خرج نمی کنی و قند آشغال رو می خوری، من بهترین ماهی ازون برون رو آفریدم برای تو و تو پول خرج نمی کنی میری ماهی قزل آلا می خوری!
اگرم قیمت کشمش چایی 600،000 تومن باشه قیمت 250 گرم خاویار هم 12،000،000 تومن باشه بازم مردم رشت می خرن برا مصرفشون و هیچ خسیس بازی در نمیارن واللهی!
بیشتر بخوانید: کشمش چایی
حالا چرا مردم رشت کشمش کاشمری رو انتخاب کردن بجای قند؟ ادامه رو بخونید
استفاده از هوش مصنوعی در تفکیک بهترین کشمش کاشمری
اگه چند سال پیش یکی میگفت قراره رباتا بیان کشمش جدا کنن، همه میخندیدن. خودِ منم شاید میگفتم آخه مگه کشمشو ربات میفهمه؟
اما الان نه، واقعاً اوضاع عوض شده. یه دستگاههایی اومده که انگار چشم دارن، مغز دارن، از انسان دقیقترن حتی. مثلاً یه دوربین میذارن بالا سر خط تولید، همون لحظه رنگ دونه رو میفهمه، لکه رو تشخیص میده، دونه خرابو پرت میکنه اونور. خیلی تمیز.
درباره این دستگاه ها باید بگم سیستم با هوش مصنوعیه، خودش یاد میگیره که کشمش سالم چیه شاید بگی یعنی چی یاد میگیره؟
مثل شاگردی که هر روز کار میکنه، کمکم استاد میشه
ما که سالها با چشم و دست جدا میکردیم، خب اشتباه هم پیش میاومد. یه دونه لکدار میرفت تو بار، مشتری میگفت این چیه. اما حالا دیگه تقریباً نصف خطای تفکیک کمتر شده، شاید یه چیزی حدود چهل درصد، خود کارگرها هم راحتترن.
البته بیدردسرم نیست. بعضی وقتا دستگاه قاطی میکنه، دونه خوبو بد میندازه بیرون، انگار لج کرده باشه.
یا برق بره وسط کار، همه چی میمونه. تازه تعمیرکارش هم باید بفهمه چی به چیه، چون یه پیچو اشتباه بزنه، کلاً تنظیمش بههم میریزه.
ولی انصافاً خروجی کار تمیزه، یعنی وقتی بار رو باز میکنی، انگار داری دونههای طلا رو نگاه میکنی. رنگشون یکی، برق خاصی دارن.
مشتری هم وقتی میبینه، میگه “این بار، بار دستیه؟ اما نه کار هوش مصنوعیه.
قیمت کشمش سبز کاشمر؛ 3 راز عجیب سود بیشتر از %50 اون افشا شد!
راستش یه جورایی حس عجیبیه، انگار هم خوشحال میشی از پیشرفت، هم یه ته دلت غصه میخوره که اون کار دستی و چشمی قدیمی داره کمکم میره کنار. ولی خب، بازار دنبال کیفیت و سرعتـه، و ما هم باید باهاش بریم جلو. کشمش کاشمری همیشه خاص بوده، حالا با این هوش مصنوعی، خاصتر هم شده.
تکنولوژی خشککردن مدرن برای تولید بهترین کشمش کاشمری
قدیما یادته؟ هممون پهن میکردیم دونهها رو زیر آفتاب، دعا میکردیم بارون نیاد. یههو ابرا میاومدن، دل آدم میریخت پایین.
الان اما، اوضاع فرق کرده. دستگاه اومده، خشککن حرارتی، گازی، خورشیدی که هر کدوم یه ساز خودشونو میزنن.
تو یکی از کارخونههای پایین جاده نیشابور، یه خشککن دیدم، یه غول آهنی بود. مهندس گفت این دما رو خودش تنظیم میکنه، مثل آدمی که حال دونه رو میفهمه. مثلاً اگه رطوبت زیاد باشه، خودش کمکم گرمتر میکنه، که دونه نسوزه.
خیلی باحاله.
ولی خب همیشه هم همه چی گل و بلبل نیست. یه بار سیستم قاط زد، نصف بار کشمشا قهوهای شدن. اون روز تا سه شب بیدار بودیم. مشتری زنگ زد گفت رنگش چرا اینطوریه؟
راستش تکنولوژی خوبه، اما یه جورایی بیرحمه. یا درست کار میکنه یا اصلاً نمیکنه. آدما مثلش نیستن که با دلشون کار کنن.
یه چیز جالب هم بگم، از وقتی از این دستگاهها استفاده میکنن، راندمان خشککردن تقریباً یه چیزی حدود سی درصد رفته بالا.
یعنی هم وقت کمتر، هم کیفیت بهتر. ولی خب هزینه برق و گاز هم که میدونی، میره بالا، آدم یهجا سود میکنه یهجا ضرر.
اون بوی خاصی که از آفتاب درمیومد، اون دیگه نیست. قدیما یه عطری داشت، مثل بوی بچگی، الان نه، بوی آهن و بخار میاد.
ولی از نظر مشتری خارجی، همین بهتره. اونا دنبال یکنواختیان، نه احساس.
یکی از همکارا میگفت “ماشین که دل نداره داداش، فقط دقت داره”. راست هم میگه. اما انصافاً وقتی بار رو نگاه میکنی، برق میزنه. انگار دونهها یه دست یونیفرم پوشیدن.
چطور با صادرات کشمش سبز کاشمر عمده و Export Readiness تو بازار چین و شرق آسیا موفق بشیم؟
یه بار یکی گفت اینا دیگه کشمش نیست، اثر هنریه. منم گفتم نه برادر، این کشمشه، فقط با کت و شلوار جدید.
تأثیر نانوتکنولوژی بر کیفیت بهترین کشمش کاشمری
یه مدت پیش یه آقایی اومد تو بازار، گفت کشمش نانو داریم. همه خندیدن. یکی گفت یعنی چی نانو؟ یعنی دونهاش کوچیکتره؟ اون بنده خدا لبخند زد گفت نه برعکسه، تمیزتره. بعد توضیح داد یه جور پوشش نازک میزنن رو پوست دونه، که گرد و خاک نشینه، رطوبت هم کمتر بره توش.
من اول باورم نمیشد. گفتم مگه کشمش هم تکنولوژی میخواد؟ بعد رفتم دیدم راست میگه. یه شرکت تو مشهد داره آزمایش میکنه، با دستگاههای ریزتر از مو. انگار دارن با ذرهبین خدا کار میکنن.
کشمشایی که با این روش خشک شده بودن، یه برق خاصی داشتن. نه اون برق مصنوعی، یه جوری طبیعیتر. طعمش فرق داشت. انگار تازه چیده شده باشه.
ولی خب همه خوشحال نیستن. یه پیرمردی تو بازار گفت: «ما نونمون از کشمش قدیمی درمیاد، این نانوها نون ما رو میبرن». حق داشت. وقتی تکنولوژی میاد، همیشه یه عده جا میمونن.
میگفت این پوشش نانویی باعث میشه دونه دیرتر چروک بشه، مثل صورت آدم که کرم ضدچروک بزنه! خندیدم گفتم یعنی کشمش ما هم جوون میمونه؟ گفت دقیقاً همینو بگو.
یه بارم خودم دیدم، یه بچه کارگر داشت با دست دونهها رو میریخت تو دستگاه. گفتم اینا همون نانوییاس؟ گفت آره، ولی نگو نانو، بگو خوشتیپ. راست میگفت، ظاهرشون یهجور خاص بود، براقتر.
یه مهندس گفت با این روش، ماندگاری تقریباً دو برابر شده. مثلاً اگه قبلاً یه سال دوام میآورد، الان تا دو سال میمونه، اونم بدون مواد نگهدارنده. عددی نگفت دقیق، گفت “حدوداً دو برابر”، همون کافیه.
اما هنوز گرونه. دستگاهاش کم، موادش خاص، هرکی نمیتونه بره سمتش. بنکدارا هم میترسن، میگن مردم هنوز بهش عادت ندارن.
مشاوره صفر تا 100 صادرات کشمش سبز کاشمری؛ واقعی تر از همه مشاوره ها
من خودم فکر میکنم چند سال دیگه همه میرن سمت همین کار. بازار دنبال دوام و ظاهر تمیزه، نه احساس. ولی یه چیزی ته دل من میگه، اون کشمش ساده، همون آفتابی خودمون، هنوز یه چیزی داره که هیچ نانویی نداره. یه بوی زندگی.
آیندهپژوهی صنعت تولید بهترین کشمش کاشمری در ایران
راستش رو بخوای هیچکس نمیدونه دقیق قراره چی بشه. یه روز میگن بازار داغ میشه، یه روز میگن تموم شد. ولی من که تو این کارم، میفهمم یه چیزی داره میجوشه. اون زیر. آروم. مثل بخار از دیگ داغ.
الان همه دنبال ماشینان. دستگاه، هوش مصنوعی، نانو، اینا رو میخرن. ولی سؤال اینه که تهش چی میمونه؟ کیفیت یا فقط اسم قشنگ؟ من میگم کشمش کاشمری همیشه میمونه. چون خاکش فرق داره، هواش فرق داره. یه چیزی تو دونههاش هست که نمیشه ساخت.
یه بار یه خریدار از دوبی اومده بود. گفت تو ایران فقط کاشمر رو قبول دارم. گفتم چرا؟ گفت چون رنگش یه جوریه که هیچ جای دنیا نیست. من خندیدم. گفتم اینجا آفتابش خاصه، دلش هم خاصه.
الان اما بازار داره عوض میشه. جوونا وارد شدن. با لپتاپ، با دیتا، با برنامه. ما هنوز با حساب و دفتر. یه جوری میترسم. انگار قراره دنیا کشمشفروشها رو عوض کنه.
یکی گفت تا ۵ سال دیگه نصف کارخونهها اتومات میشن. یعنی کمتر کارگر، بیشتر ربات. شاید درست بگه. شاید هم نه. ولی میدونم اونایی میمونن که یاد بگیرن با این اوضاع راه بیان. هم دل کشاورز رو بفهمن، هم مغز ماشینو.
یه چیز دیگه هم هست. صادرات. اگه قوانین درست بشه، خدا میدونه چقدر پول توشه. یه تاجر میگفت اگه مسیر گمرک بازتر شه، فروش میره بالا، شاید تا سی درصد. ولی خب، این “شاید” همیشه هست.
یه بار نشستم حساب کردم، دیدم ماها فقط تو فکر تولیدیم. کسی آینده رو نگاه نمیکنه. مثلاً ده سال دیگه آب چی؟ زمین؟ نسل جدید اصلاً میخواد کشمش بخوره؟ شاید برن سراغ چیزای آزمایشگاهی، خدا نکنه.
من اما امیدوارم. چون این زمینا نفس میکشن. وقتی میری تو تاکستونای کاشمر، بوی خاک، بوی خوشی میاد. اگه یه کم مدیریت بهتر بشه، یه کم علم قاطی تجربه، ما هنوز حرف واسه گفتن داریم.
4 ویژگی ممتاز کشمش سبز کاشمری برای خرید و صادرات!
آیندهپژوهی یعنی همین دیگه. یه چشم به جلو، یه دل به خاک. کاشمریها همیشه از دل خاک طلا درآوردن. کشمششون هم طلاست، فقط باید بلد باشیم نگهش داریم.